کد مطلب:211600 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:266
مبارزه با نفس
از وی نقل شده است كه:
«رسول خدا افرادی را به جنگ فرستاد. وقتی بازگشتند، فرمود: «خوشا به حال كسانی كه به جهاد اصغر رفتند و اكنون نوبت جهاد اكبر است.»
پرسیدند: «ای رسول خدا! جهاد اكبر چیست؟!
فرمود: «مبارزه با نفس»
از ابی عمر شیبانی نقل شده است كه: «اباعبدالله را دیدم در حالی كه بیلی در
[ صفحه 62]
دست داشت و شالی بر كمر پیچیده، سخت مشغول كار بود و عرق از سر و روی او می ریخت. گفتم: «فدایت شوم، بگذار به جای شما كار كنم.»
فرمود: «من دوست دارم كه مرد در طلب معیشت از گرمای خورشید در اذیت باشد.»
از ابوسفیان سوری نقل شده است كه: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و به او گفتم: «به من وصیتی كن تا بعد از تو آن را حفظ نمایم.»
فرمود: «آن را حفظ خواهی كرد ای ابوسفیان؟»
گفتم: «بله ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله»
گفت: «ای ابوسفیان، مروتی برای دروغگو نیست و راحتی برای حسود نمی باشد و برای آدم ملول، برادری وجود ندارد و آدم متكبر كوتاه نمی آید، بر صاحب اخلاق بد، سودی حاصل نیست.» سپس ساكت ماند. گفتم: «ای فرزند رسول خدا، به علم من بیفزا».
جواب داد: «ای ابوسفیان، اگر به خدا تكیه كنی، عارف خواهی بود و بر آن چه به تو داده، راضی باشی، غنی خواهی شد. با كسانی كه ایمان تو را زیاد می كنند، هم نشین شو و با كسانی كه تو را به عمل ناشایست می خوانند، مصاحبت نكن و با كسانی كه از خداوند ترس دارند مشاوره كن.
سپس ساكت ماند. گفتم: «ای فرزند رسول خدا، بیش از این به من بیفزا.»
جواب داد: «ای ابوسفیان، به خدایی كه می پرستی سوگند! هر كس بخواهد، بدون قدرت عزیز باشد و بدون داشتن برادران زیاد، طرفداران فراوان، داشته باشد و بدون مال، دارای هیبت باشد، از عصیان در برابر خدا دست بردارد و به طاعت و فرمان برداری وی روی بیاورد.» سپس ساكت شد. گفتم: «ای فرزند دختر رسول
[ صفحه 63]
خدا، باز هم به من بیفزا.» گفت: «ای ابوسفیان، پدرم به سه چیز مرا مقید كرد و از سه چیز نهی كرد. آن چیزهایی كه مرا به آن ها مقید كرد عبارت اند از این كه به من گفت:
«ای پسرم، كسی كه با آدم خلافكار هم نشینی كند، سالم نخواهد ماند؛ و كسی كه از دیگران عبرت نگیرد، پشیمان می شود؛ كسی كه در جای نادرست قرار گیرد، مورد اتهام واقع می شود.» گفتم: «ای فرزند دختر رسول خدا، آن سه چیز كه تو را از آن ها نهی كرد چیست؟» گفت: «مرا نهی كرد تا با حسود و كسی كه دیگران را به داشتن مصیبتی شماتت كند و كسی كه غیبت مردم كند، همراه نشوم.»
سپس افزود: «شش چیز نباید در یك مؤمن باشد: تنگ دستی، ناامیدی، حسادت، نیازمندی، دروغ و ستمگری.» [1] .
«رسول خدا افرادی را به جنگ فرستاد. وقتی بازگشتند، فرمود: «خوشا به حال كسانی كه به جهاد اصغر رفتند و اكنون نوبت جهاد اكبر است.»
پرسیدند: «ای رسول خدا! جهاد اكبر چیست؟!
فرمود: «مبارزه با نفس»
از ابی عمر شیبانی نقل شده است كه: «اباعبدالله را دیدم در حالی كه بیلی در
[ صفحه 62]
دست داشت و شالی بر كمر پیچیده، سخت مشغول كار بود و عرق از سر و روی او می ریخت. گفتم: «فدایت شوم، بگذار به جای شما كار كنم.»
فرمود: «من دوست دارم كه مرد در طلب معیشت از گرمای خورشید در اذیت باشد.»
از ابوسفیان سوری نقل شده است كه: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و به او گفتم: «به من وصیتی كن تا بعد از تو آن را حفظ نمایم.»
فرمود: «آن را حفظ خواهی كرد ای ابوسفیان؟»
گفتم: «بله ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله»
گفت: «ای ابوسفیان، مروتی برای دروغگو نیست و راحتی برای حسود نمی باشد و برای آدم ملول، برادری وجود ندارد و آدم متكبر كوتاه نمی آید، بر صاحب اخلاق بد، سودی حاصل نیست.» سپس ساكت ماند. گفتم: «ای فرزند رسول خدا، به علم من بیفزا».
جواب داد: «ای ابوسفیان، اگر به خدا تكیه كنی، عارف خواهی بود و بر آن چه به تو داده، راضی باشی، غنی خواهی شد. با كسانی كه ایمان تو را زیاد می كنند، هم نشین شو و با كسانی كه تو را به عمل ناشایست می خوانند، مصاحبت نكن و با كسانی كه از خداوند ترس دارند مشاوره كن.
سپس ساكت ماند. گفتم: «ای فرزند رسول خدا، بیش از این به من بیفزا.»
جواب داد: «ای ابوسفیان، به خدایی كه می پرستی سوگند! هر كس بخواهد، بدون قدرت عزیز باشد و بدون داشتن برادران زیاد، طرفداران فراوان، داشته باشد و بدون مال، دارای هیبت باشد، از عصیان در برابر خدا دست بردارد و به طاعت و فرمان برداری وی روی بیاورد.» سپس ساكت شد. گفتم: «ای فرزند دختر رسول
[ صفحه 63]
خدا، باز هم به من بیفزا.» گفت: «ای ابوسفیان، پدرم به سه چیز مرا مقید كرد و از سه چیز نهی كرد. آن چیزهایی كه مرا به آن ها مقید كرد عبارت اند از این كه به من گفت:
«ای پسرم، كسی كه با آدم خلافكار هم نشینی كند، سالم نخواهد ماند؛ و كسی كه از دیگران عبرت نگیرد، پشیمان می شود؛ كسی كه در جای نادرست قرار گیرد، مورد اتهام واقع می شود.» گفتم: «ای فرزند دختر رسول خدا، آن سه چیز كه تو را از آن ها نهی كرد چیست؟» گفت: «مرا نهی كرد تا با حسود و كسی كه دیگران را به داشتن مصیبتی شماتت كند و كسی كه غیبت مردم كند، همراه نشوم.»
سپس افزود: «شش چیز نباید در یك مؤمن باشد: تنگ دستی، ناامیدی، حسادت، نیازمندی، دروغ و ستمگری.» [1] .
[1] حراني / تحف العقول/ ص 278.